




نام: | اسماعیل | استان: | اردبیل |
نام خانوادگي: | آبدر جوئی | شهرستان: | اردبیل |
نام پدر: | درجه: | داوطلب | |
تاريخ تولد: | 1349 | عمليات: | |
تاريخ شهادت: | 1365 | محل شهادت: | شلمچه |
در اول خردادماه سال 1349 در روستاي ذوالبين شهرستان هشترود فرزند پسري در عيد سعيد قربان ديده به جهان گشود. نامش را اسماعيل نهادند و با راه و رسم سربازي در راه معبود آشنايش ساختند.
وجود مهربان اسماعيل از همان کودکي به عشق و محبّت آراسته بود؛ دلش ميخواست با آن سنّ کم کمک همه باشد، حتي بزرگترها. هنوز به سنّ تکليف نرسيده، با طراوت و عطر زيباي نماز آشنا شد و وجودش را به خلوت با خدا آراست. صبح در پي درس و مشق بود و بعد از مدرسه کمک حال مادر در خانه و کمک پدر در مغازه و کار کشاورزي.
اسماعيل دوران دبستان و راهنمايي را در مدرسهي شهيد رجايي روستاي ذوالبين با موفقيت به پايان رساند و وارد دانشسراي مقدماتي شهرستان هشترود شد؛ چرا که به تعليم و تربيت کودکان روستايي و خدمت به محرومين علاقه داشت و آموزگاري را شغلي ظريف و حساس ميدانست و ميگفت: که «با اين شغل بهتر ميتوان مسايل ديني و مذهبي را در کنار درسها آموزش داد و کودکان را در مقابل ناهنجاريها بيمه کرد.
اسماعيل به حضور در مساجد و پايگاههاي مقاومت و شرکت در مجالس و مراسم مذهبي و ديني علاقهاي فراوان داشت. کتابهاي مذهبي و هنري را بيشتر مطالعه ميکرد و برادران و خواهرانش را به نماز و روزه و رعايت حجاب، تشويق و ترغيب مينمود.
بعد از شروع جنگ، دل در گرو رفتن داشت و سال 1364 بعد از يک دورهي آموزشي، راهي جبهه شد. ميگفت: «بايد از وطن و دين و انقلاب دفاع کنيم و دشمن را سر جاي خود بنشانيم.» و به همه سفارش امام را ميکرد و ميگفت: « امام را تنها نگذاريد. »
وقتي به پاي دل به جبهه رسيد، گويي خسته از کشاکش زندگي، پاي در وادي ايمن نهاده است که آرامش را با تمام وجود احساس کرد. او بام عروج خود را يافته بود. بعد از دو سه بار اعزام به جبهه، همه را به رفتن و درک معنويت شهر عشق دعوت ميکرد و ميگفت: « اگر يک لحظه، زيبايي و صفاي جبهه را لمس کنيد، هرگز نميتوانيد آرام بنشينيد و کار و زندگي را مثل رزمندهها رها ميکنيد و راهي جبهه ميشويد... »
کسي از انتهاي افق با صداي عشق، صدايش ميزد. دلش هواي رفتن داشت و ميل رسيدن. دستهايش پر از تخم شقايق بود و سوار بر توسن جنون با لباسي به رنگ باورهاي خدايي در کسوت يک بسيجي عاشق در تاريخ چهارم ديماه 1365 در عمليات کربلاي چهار در شلمچه در سنّ 16 سالگي تن، سپر زخم کرد و سرباخته و پارهپيکر به ديدار معشوق نايل آمد.
هيچ نظري ثبت نشده است
© IranShahed.ir
Site by Behsaz