ارسال به دوست

جستجو

شهداء
عبدی نزاد
نام: محمد علی استان: گیلان
نام خانوادگي: عبدی نزاد شهرستان: رشت
نام پدر: درجه: داوطلب
تاريخ تولد: 1340 عمليات:
تاريخ شهادت: 1359 محل شهادت: سر پل ذهاب

اگر چه چند صباحي در اين دنيا نزيست اما به اندازه ي همه دنيا ماندني شد. پاسدار رشيد اسلام محمد علي عبدي نژاد در سال 1340 در شهر رشت ديده به جهان گشود. پدر به شغل آزاد مادر به خانه داري مي پرداخت . در خانه اي مستاجري و با سختي هاي فراوان در كنار پدري مومن و مادري با تقوا به رشد ونمو پرداخت. دوران تحصيل او در مقطع ابتدايي در مدرسه «دين و فرهنگ» با كسب نمرات عالي به پايان رسيد. وي سال اول دبيرستان بود كه انقلاب به اوج خود رسيد. با وجود شانزده سال سن در تمام تظاهرات و راهپيمايي ها شركت مي نمود و اعلاميه هاي امام را در داخل شهر پخش مي نمود . دوران دبيرستان او در مدرسه . دين و دانش به پايان رسيد . محمد علي در تابستانها با كار در كارگاه خياطي هزينه تحصيل خود را از اين راه تامين مي نمود. شهيد عبدي نژاد داراي ايماني قوي و اخلاق اسلامي بود وي پس از پيروزي انقلاب در پادگان نيروي دريايي شروع به فعاليت نمود. با تشكيل سپاه او جز اولين كساني بود كه به عضويت سپاه رشت در آمد و به همراه سي تن از برادران براي سپري كردن دوره هاي آموزشي به تهران اعزام شد. وي پس از بازگشت از آموزش با شروع غائله كردستان كه توسط عمال آمريكايي به وجود آمده بود به همراه چند تن از برادران سپاهي به آنجا رفت و پس از دو ماه و با شروع وقايع دانشگاه رشت به گيلان برگشت و پس از مدتي به عنوان فرمانده عمليات سپاه انزلي به اين شهر عزيمت نمود. شهيد عبدي نژاد با تلاش فراوان در درگيري با منافقين هيچ گاه به آنها اجازه نمي داد كه انقلاب نو پاي ايران اسلامي دچار خدشه شود و با جان فشاني هاي فراوان در طول شبانه روز در مقابل دشمنان اسلام مي ايستاد. با شروع آغازين روزهاي جنگ تحميلي عراق عليه كشورمان شهيد عبدي نژاد با رها كردن سمت خود در سپاه انزلي با پوشيدن لباس رزم در تاريخ 1/7/59 خود را به غرب كشور رساند. يك روز قبل از حركت در درگيري با منافقين محمد علي كتك زيادي از آنها خورد و با لباسهاي پاره و چهره اي خون آلود به خانه مراجعه نمود. شهيد محمد علي عبدي نژاد عبد و بنده خدا بود. نور ايمان و زيبايي تقوا در وجودش نقش بسته بود. شهيد نسبت به دنيا و جلوه هاي فريبنده اش بي تفاوت و هيچ گاه در ادا مسايل اسلامي و تكاليف شرعي سهل انگاري نمي كرد. متانت و تواضع و برخورد صميمي او توجه هر كسي را به خود جلب مي كرد. شهيد محمد علي با مطالعه فراوان تلاش مي كرد ت از دايره جهل خارج شود. به فوتبال علاقه ي زيادي داشت و در محله خود با برگزاري مسابقه ،‌جوانان و نوجوانان را به اين كار تشويق مي نمود. او عاقل بود و دانا. به پدر و مادر بسيار احترام مي گذاشت و با پدر بسيار صميمي بود و در كارها با او مشورت مي كرد. بزرگترين آرزوي وي خلبان شدن بود. محمد علي به انقلاب آنقدر علاقه مند بود كه هميشه در سخنانش اين گونه عنوان مي كرد كه «مي خواهم سر و جانم را در راه انقلاب فدا كنم» ورد زبان شهيد عبدي نژاد با وارد شدن به سپاه اين بود كه مي دانم به شهادت مي رسم پس اي خانواده مهربانم در اين راه ( شهادت) آماده باشيد. انس زايد الوصف شهيد عبدي نژاد به مسجد و كارهاي ديني و مذهبي او را به محافل و مجالس معنوي مي كشاند يازده روز پس از اعزام وي به منطقه سر پل ذهاب او به همراه سيزده كبوتر عاشق جامه سرخ شهادت را در تاريخ 12/7/59 بر تن نمود. و در آن منطقه به وصال حضرت دوست نايل آمد. پيكر پاك و مطهر اين شهيد گرانقدر پس از دو روز در سر پل ذهاب ناپديد و تا تاريخ 29/10/60 مفقود الاثر ماند. سرانجام پس از يك سال و سه ماه در كوههاي «بازي دراز» عده اي از برادران سپاهي جهت پاك سازي منطقه با پيدا كردن استخوانها و لباسهاي وي متوجه او مي شوند و پس از انتقال استخوانهاي پاك و مطهرش ابتدا در سپاه انزلي سپس با حضور مردم پر شور و انقلابي در شهر رشت تشيع و در تاريخ 30/10/60 در گلزار شهدا ي رشت به خاك سپرده مي شود.




نظرات شما:


هيچ نظري ثبت نشده است

ثبت نظر:




© IranShahed.ir

Site by Behsaz

تمامی حقوق مادی و معنوی این وب سایت برای شرکت بهساز محفوظ می باشد