




نام: | هاشم | استان: | آذربایجان غربی |
نام خانوادگي: | جعفری معیری | شهرستان: | تبریز |
نام پدر: | حسین قلی | درجه: | داوطلب |
تاريخ تولد: | 1309 | عمليات: | |
تاريخ شهادت: | 1360 | محل شهادت: | تهران |
تولد تا جواني
دوازدهم خرداد سال 1309 ه . ش در شهر آزادمردان تبريز، كودكي در خانواده حسينقلي جعفري معيري متولد شد كه نام او را هاشم نهادند. پدر و مادر از اين نعمت الهي بسيار مسرور بودند و به شكرانه اين نعمت الهي، سجده شكر به آستان الهي سائيدند.
والدين هاشم، همه همت خود را براي تربيت نيكو و شايسته فرزند خود به كار بستند و مادر او كه دختر يكي از روحانيان خوشنام خطّه آذربايجان بود، نقش به سزايي در تربيت فرزند خود برعهده داشت.
هاشم كسب معارف اسلامي و عبادي را ابتدا به شيوه سنتي در خانه و سپس در مسجد ملك شهر تبريز ،تحت آموزشهاي مرحوم حاج ميرزا عليآقا تبريزي فرا گرفت و از همان دوران كودكي، شيفته كسب معارف غني اسلامي شد. به طوري كه در نوجواني به عنوان فردي متدين و مطلع به امور عبادي و معنوي شناخته شد و رفتار معنوي و موقّر وي زبانزد دوستان، اقوام و همكلاسيها و مربيان گرديد.
شهيد جعفري معيري تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش سپري كرد و سپس به همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت كرد و دوره تحصيلات متوسطه را در دبيرستانهاي اين شهر پشت سر گذاشت.
او از دوران نوجواني داراي فكري جوياي حقيقت و روحيهاي سرشار از مطالعه و تحقيق بود. پس از مطالعات فراوان كتب فلسفه اسلامي و غرب، اسلام را تنها راه سعادت بشريت يافت و همواره با خلق و خوي اسلامي جوانان و همسالان خود را به سوي ارزشهاي متعالي رهنمون شد.
در دوران تحصيل در مقطع متوسطه ، مقالات متعددي را در زمينههاي اجتماعي، مذهبي و دانشآموزي به رشته تحرير درآورد و در همه نوشتهها تلاش ميكرد افكار و پيام مذهبي و اسلامي را به خوانندگان منتقل كند.
هاشم جعفري معيري در سال 1332 ه.ش، پس از موفقيت در كنكور سراسري دانشگاه براي تحصيل در رشته طب به دانشگاه تبريز رفت.
از همان ابتداي تحصيل در دانشگاه، به صداقت، امانتداري و صبر و بردباري مشهور شد و هم دانشكدهايهايش او را به عنوان مظهر تقوا و ايثار به يكديگر معرفي ميكردند و در انجام كارهاي نيك و پسنديده او را الگوي خود قرار ميدادند.
سال آخر تحصيل در مقطع پزشكي عمومي، همزمان مسئول بهداري دانشكده نيز بود و با كاركنان آن و ... با مهرباني و عطوفت رفتار ميكرد.
هنگامي كه توطئههاي رژيم پهلوي براي جدايي جوانان از ارزشهاي والاي انساني و اسلامي، هر روز ابعاد تازهتري به خود ميگرفت، شهيد جعفري معيري لحظهاي از نماز، روزه و عبادت پروردگار دست نكشيد و خداوند را در همه احوال ناظر بر اعمال و رفتار خود ميديد.
يكي از دوستان زمان تحصيل وي در دانشگاه تبريز درباره خصوصيات اخلاقي و رفتاري شهيد جعفري معيري چنين نقل ميكند: « ... در سال 1332 ه.ش در كلاس اول دانشكده پزشكي دانشگاه تبريز با مرحوم شهيد دكتر جعفري معيري آشنا شدم. [ او ] جواني بود با چهره نوراني، صريحاللهجه، جدي و خوش برخورد و به ادب اسلامي [مشهور بود]. سابقه دوستي ما به همفكري با شهيد براي مقابله با فرقه ضالّه بهائيت و مقابله با جريانهاي موسوم به چپ بازميگردد...»
پس از اخذ دانشنامه پزشكي عمومي براي خدمت به هموطنان خود، رهسپار شهرهاي دور افتاده و محروم آن زمان مانند: خلخال، آذرشهر و ميانه شد. وي با شيوههاي مديريتي منحصر به فرد خود به ارائه خدمات بهداشتي به مردم همت گمارد. در شهرستانهاي محل خدمت خود با كمك و مساعدت مردم، خدمات زيادي براي ارتقاء ضريب بهداشت عمومي از طريق احداث درمانگاهها و ... به يادگار گذاشت. بنابراين هر وقت بنا به مقتضيات، ناگزير به تغيير شهر محل كار خود ميشد، اهالي از اينكه پزشك متواضعي را از دست ميدهند، سخت دلگير ميشدند اما او با توضيح لزوم خدمت به مردم ديگر مناطق، از آنان دلجويي مينمود.
خانم شكوه بانو ناظميان همسر بافضيلت شهيد دكتر معيري در خاطرهاي چنين نقل ميكند: « در سال 1339 ه . ش به استخدام وزارت بهداري درآمد و اولين مأموريت او را در شهرستان خلخال و محروم [آن زمان]تعيين نمودند. شهيد وقتي كه اطلاع پيدا كرد كه در شهرستان خلخال داروخانهاي وجود ندارد ، مقداري دارو از شهر تبريز تهيه و به همراه خود به اين شهرستان برد تا درمان بيماران به نحو احسن صورت پذيرد».
شهيد معيري لحظهاي دست از كسب علم و دانش برنداشت و مصداق واقعي حديث معروف نبوي" اطلب العلم منالمهد الياللحد" بود. پس از چند سال خدمت متوالي در شهرستانهاي مختلف براي اخذ درجه تخصصي عازم تهران شد. پس از فراغت از تحصيل، در تهران ساكن شد و با افتتاح مطب در خيابان مختاري يكي از مناطق جنوبي شهر تهران، به مداواي همنوعان خود پرداخت.
به جرأت ميتوان گفت يكي از حساسترين دوران زندگاني اجتماعي و سياسي دكتر معيري از اين تاريخ شروع ميشود. دير زماني نگذشت مطب وي مأمن بيماران كم بضاعت، آسيبديدگان اجتماعي و تعداد كثيري از افراد متدين و علاقهمند به كشور و اسلام شد.
او هم چنين مدتي در مسجد جليلي تهران و در محضر حضرت آيتالله مهدوي كني، به عنوان پزشك معتمد و مددكار به مداواي بيماران مستمند مشغول شد.
او در كنار طبابت، هرگز از تهذيب نفس و محاسبه و مراقبه غافل نبود و با شركت در مجالس مذهبي، در تحكيم ارزشهاي اسلامي در وجود خود مجاهدت مينمود. شهيد معيري چند سال نيز به عنوان پزشك، همراه حجاج بيتاللهالحرام به سرزمين حجاز سفركرد و ضمن راز ونياز به درگاه الهي و خدمت به زائران، سر به آستان حضرت حق ميسائيد.
همسر شهيد در خصوص اخلاق و نوع برخورد شهيد با اهل خانه چنين ميگويد: « او مردي مهربان بود و با كوچك و بزرگ رفتاري معقول داشت. هيچ وقت به دروغ متوسل نميشد و خشم خود را فرو ميخورد. هميشه توصيه ميكرد كه در كارها به خدا توكل داشته باشيدكه در اين راه هيچ وقت درنخواهيد ماند. چنانچه [ خانواده] با مشكلاتي روبرو ميشدند ميگفت: خداوند بندگانش را امتحان ميكند و ما به مرحله آزمايش رسيدهايم و بايد صبر داشته باشيم ... تا از بوتهي امتحان[ سربلند] بيرون آئيم. ...»
شهيد جعفري معيري و مبارزه عليه طاغوت
ايام تحصيل هاشم در مقطع پزشكي عمومي ، با تلاطمات و حوادث سياسي و اختناق بعد از كودتاي 28 مرداد سال 1332 ه . ش همراه بود. در آن مقطع زماني، با توجه به شرايط حاكم اجتماعي و سياسي در محافل دانشجويي،گروههاي چپ، سعي ميكردند خود را به عنوان نيروهاي مبارز و پيشرو معرفي كنند. تحمل اين وضعيت براي جعفري معيري و دوستانش با توجه به سختگيريهاي رژيم نسبت به دانشجويان مسلمان، بسيار سنگين بود. بنابراين شهيد جعفري معيري با همكاري برخي دوستان مسلمان خود نظير دكتر قهرماني و ... مقدمات ايجاد تشكل اسلامي در دانشكده پزشكي تبريز را فراهم كرد.
او در فعاليتهاي سياسي از يكسو با جنايات رژيم پهلوي مبارزه ميكرد و از سوي ديگر در برابر انحرافات فكري برخي جريانها و گروههاي سياسي ايستادگي مينمود. او در فعاليتهاي تشكيلاتي به همراه دوستانش ، مهمترين وظيفه را بر عهده ميگرفت و با قدرت بيان و صراحت در گفتار ، به عنوان محور اين مبارزات عمل مينمود.
او بارها از سوي عمال رژيم پهلوي و افراد گرفتار در دام گروههاي منحرف عقيدتي، تهديد به مرگ شد اما باكي به خود راه نداد و استوار و ثابت قدم به مسير خود ادامه داد.
وي با حضور در دانشسراي پسران تبريز ، خدمات قابل توجهي را در خصوص روشنگري و هدايت نوجوانان و جوانان ارائه نمود و با بيتوجهي به تذكرات مسئولان خود فروخته آن مركز، تعداد بيشماري از نوجوانان و جوانان را به پيروي از مكتب اسلام و تبعيت از روحانيت مبارز هدايت نمود.
شهيد جعفريمعيري در محل خدمت خود كه بيشتر در مناطق دور افتاده بود، با هر فرصتي كه به دست ميآورد در قالب جلسات مذهبي، پيروي از مكتب سياسي ائمهاطهار را به مردم گوشزد ميكرد. همزمان با قيام تاريخي حضرت امام خميني(ره) به صف عاشورائيان پيوست و با افشاي جنايات رژيم پهلوي، مردم را به استمرار مبارزه براي نابودي طاغوت با تبعيت از روحانيت معظم تشويق نمود.
او حدود 17 سال به عنوان پزشك عمومي بهداري خلخال، رئيس درمانگاه خلخال، كفيل بهداري آذرشهر ، رئيس بهداري آذرشهر، پزشك بهداري دماوند و رئيس بهداري ميانه در وزارت بهداري مشغول خدمت به هموطنان بود اما پس از آن به دليل فاسد بودن نظام اداري وقت، تصميم گرفت از خدمات دولتي استعفا دهد و با زحمت زياد بازنشسته شد.
بازنشستگي او مصادف شد با افزايش مبارزات سهمگين مردم انقلابي ايران اسلامي عليه ديكتاتوري پهلوي، بنابراين وي فرصت يافت با عزمي راسخ به پيروي از نهضت عاشورايي بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران، به مبارزه با مظاهر ظلم و ستم بپردازد.
با تبعيد حضرت امام راحل به پاريس، وي در شكلدهي مبارزات خودجوش مردم انقلابي نقش بهسزايي ايفا نمود.
دكتر داريوش بهبودي يكي از دوستان شهيد در اين زمينه ميگويد: « دكتر جعفري معيري در جنوب شهر تهران، چهرهاي شناخته شده بود .... با اينكه در دوران سياه ستم شاهي، اختناق عجيبي بر جامعه سايه افكنده بود اما مطب دكتر، [ يكي از] بهترين سنگر[هاي] مبارزه و مقاومت عليه طاغوت به شمار ميرفت. او از مبارزه نميترسيد و روح مبارزهاش از اسلامشناسي نشأت ميگرفت. شهيد معيري در مبارزه براي براندازي رژيم پهلوي ، هرگز تظاهر نميكرد و براي تحقق بخشيدن به آرمانهاي [والاي اسلامي] و استقرار حكومت عدل علي، مردانه مبارزه ميكرد....»
شهيد جعفري معيري پس از پيروزي انقلاب اسلامي
مسئوليت اجتماعي و سياسي شهيد دكتر جعفري معيري پس از پيروزي انقلاب اسلامي به نحو چشمگيري افزايش يافت. با توجه به نيازهاي مردم و تكليفي كه رهبر كبير انقلاب براي حضور آحاد مردم در صحنههاي مختلف معين فرموده بودند وي نيز با اشتياق كامل به جمع دوستان درآمد و منشاء خدمات فراواني شد.
شهيد معيري پس از ساماندهي نظام اداري و درماني سازمانهاي تابعه وزارت بهداري در سال 1358 ه.ش، به عنوان مديركل بهداري استان تهران مشغول به خدمت شد و در 25/8/1359 ه.ش به عنوان رئيس هيئت مديره و مدير عامل سازمان تأمين اجتماعي منصوب گرديد. وي در ادامه بيست و هشتم اسفند سال 1359 ه.ش به عنوان معاون امور درماني وزارت بهداشت مشغول به كار شد.
او پس از تأسيس حزب جمهوري اسلامي تا لحظه شهادت به همكاري با اين تشكيلات انقلابي و اسلامي ادامه داد و در هفتم تيرسال 1360 به همراه 72 يار انقلاب به شهادت رسيد
هيچ نظري ثبت نشده است
© IranShahed.ir
Site by Behsaz